شاید به خودمون بیایم
12 امام (علیه السلام)
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری همراه رهبر

پدر همراه یك شیخ و بقیه همراهان براى شستن متوفى پسر جوانش حاضر شده بودند تا اینكه آن جوان را شسته و دفن كنند. آن شیخ كه مسئول شستن متوفى بود دستور داد تا آنرا از لباسش مجرد كنند ولى عورتش را با پارچه اى بپوشانند تا اینكه شروع به شستنش كنند.

 هنگام برداشتن لباس مرده، توجه آنها به دستمال خونالودى افتاد كه دست راست مرده را پیجانده بود ولى هنگامى كه سراغ برداشتن آن دستمال رفتند پدر متوفى بر سر آنها داد و فریاد زد و شرط كرد كه براى شستن پسرش هیچكس حق ندارد كه آن دستمال را بردارد. شیخ مسئول درك كرد كه یك

 رازى در آن دستمال نهفته هست ولى بهر حال براى شستن آن مرده بایست آن دستمال برداشته شود، پس در خفاء به همكارانش گفت كه هنگام شستن آب زیادى را روى آن دستمال بریزید تا خودبخود از جایش كنده شود. پس او را شستند و آب زیادى را بر روى دست پیچیده شده ریختند و بمحض اینكه آن دستمال شل شد آنرا از جایش بر كند. پدر پس از اینكه دید آنها دستمال را برداشتند بر سر آنها پرخاش كرد و داد و فریاد كشید ولى پس از مدتى به گریه افتاد و به آنها گفت كه حقیقت را براىیشان بازگو خواهد كرد تا درس عبرتى باشد براى دیگران.

 

او گفت كه دیشب هنگامى كه پسرم وارد خانه شد، من و مادرش كه در حال شام خوردن بودیم به او تعارف كردیم كه همراه ما بیاید و شام میل كند ولى با عصبانیت جواب داد كه من میروم توى اتاقم و به نوكر خانه بگویید كه غذایم را توى اتاقم بیاورد. سپس رفت توى اتاقش و در را قفل كرد. نوكر غذاىش را آماده كرد و رفت كه غذا را نزد او ببرد ولى هر چه در میزد كسى در را باز نمیكرد. من و مادرش نگران شدیم و ما نیز هر چند در میزدیم او در را باز نمیكرد. بسیار نگران شدیم و فهمیدیم كه حتما اتفاقى افتاده است، پس قفل در را شكستیم و وارد اتاقش شدیم، ولى منظره اى كه دیدم مرا بسیار مبحوت كرد و اى كاش آنرا ندیده بودم !

 

پسر در حال تماشاى تلفزیون و در حالى كه ریموت تلفزیون در دست داشت فوت كرده بود، ولى مصیبت بد تر از آن این بود كه او در حال تماشاى فیلم مبتذل و جنسى جان خود را از دست داده بود. من رفتم كه ریموت را از دستش بردارم ولى هر چه سعى كردم نتوانستم تا اینكه فهمیدم اصلا ممكن نیست. پس براى حفظ آبروى خودم و پسرم، چاقویى آوردم كه دستش را ببرم، ولى پس از اینكه كمى آنرا بریدم بسیار خون از آن جارى میشد و رحمت و شفقت پدریم سبب شد كه ادامه ندهم، ولى تا آنجاییكه توانستم اطراف ریموت كه خارج از كف دستش بود را بریدم ولى قسمتى از آن همانطور كه الآن میبینید هنوز در دستش باقى است و نمیشود دستش را باز كرد و آنرا بیرون آورد.

 

یامبر صلى الله علیه و سلم در حدیث صحیح فرموده است که: "یبعث المرء على ما مات علیه" یعنى: "هر شخصى بر همان حالتى كه مرده باشد (در روز قیامت) بر میخیزد."

 

پس خودتان قضاوت كنید كه این جوان در روز قیامت در چه حال و احوالى برمیخیزد ! بدون شك در حال تماشا كردن آن فیلم مبتذل، ولى با گریه و زارى نه با لذت جنسى ! مگر اینكه خداوند از روى لطف و رحمتش او را ببخشد.

خیلی بده که ما اینطوری بمیریم.مخصوصا سرانجام گناه.

فرقی نداره که گناهمون چیه این مهمه که گناه ، گناه.

خدایا مارو ببخش و به راه راست هدایت کن




برچسب‌ها:
[ شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, ] [ 13:42 ] [ مهدی ]


درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ فرهنگی می باشد و در موضوعات زیادی را در بر میگیرد امیدواریم ما را در هر چه بهترشدن این وبلاگ یاری فرمایید منتظر نظرات شما عزیزان هستیم
موضوعات
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





دعای عظم البلا